عشق را خود قرار پیدا نیست

دو نفس حضرتش به یک جا نیست

همچو دریا مدام در موج است

این چنین بحر هیچ دریا نیست

عین عشقیم لاجرم شب و روز

صبر و آرام در دل ما نیست

نور چشم است و در نظر پیداست

دیده ای کان ندید بینا نیست

بیقراری عشق شورانگیز

در غم هست و نیست گویا نیست

عشق را هم ز عشق باید جست

خبر از حال او جز او را نیست

ذوق سید ز نعمت الله جو

وصف او حد گفتن ما نیست

 



تاریخ : سه شنبه 90/5/11 | 11:35 صبح | نویسنده : رضا | نظر