دل ندارد هر که او را درد نیست

وانکه خود دردی ندارد مرد نیست

نزد بی دردان مگو زینهار درد

دشمنست آن دوست کو همدرد نیست

با لب و رخسار و چشم مست یار

حاجت نقل و شراب و درد نیست

در هوای آفتاب روی او

در به در گشتیم از وی گرد نیست

درد بی درمان ما را از یقین

غیر سید دیگری در خورد نیست

 



تاریخ : یکشنبه 90/6/6 | 8:55 صبح | نویسنده : رضا | نظر