مطرب عشق ساز ما بنواخت

به نوا جان بینوا بنواخت

در خرابات ساقی سرمست

درد ما را به صد دوا بنواخت

گرچه بنواخت جان عالم را

پادشاه است و این گدا بنواخت

می نوازد به لطف عالم را

دل این خسته بارها بنواخت

مبتلای بلای او بودم

چاره ای کرد و مبتلا بنواخت

شاهد غیر در سرای وجود

به نهان خاطر مرا بنواخت

شهرتی یافت در جهان که به عشق

نعمت الله را خدا بنواخت

 



تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:53 صبح | نویسنده : رضا | نظر