می عشق
زخاک من اگر گندم برآید |
|
از آن گر نان پزی مستی فزاید |
خمیر و نانبا دیوانه گردد |
|
تنورش بیت مستانه سراید |
اگر بر گور من آیی زیارت |
|
تو را خرپشتهام رقصان نماید |
میا بیدف به گور من ای برادر |
|
که در بزم خدا غمگین نشاید |
زنخ بربسته و در گور خفته |
|
دهان افیون و نقل یار خاید |
بدری زان کفن بر سینه بندی |
|
خراباتی ز جانت درگشاید |
ز هر سو بانگ جنگ و چنگ مستان |
|
ز هر کاری به لابد کار زاید |
مرا حق از می عشق آفریدست |
|
همان عشقم اگر مرگم بساید |
منم مستی و اصل من می عشق |
|
بگو از می بجز مستی چه آید |
به برج روح شمس الدین تبریز |
|
بپرد روح من یک دم نپاید |
تاریخ : شنبه 90/1/20 | 6:44 عصر | نویسنده : رضا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.