خبرت هست ؟ که از خویش خبر نیست مرا | گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا | |
گر سرم در سر سو دات رود نیست عجب | سرسوای تو دارم غم سرنیست مرا | |
بیرخت اشک همی بارم و گل میکارم | غیر ازین کار کنون کار دگر نیست مرا |
تاریخ : پنج شنبه 90/1/25 | 9:52 صبح | نویسنده : رضا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.