سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چون؟غم خود نیست این بیمار را
چون؟غم جان نیست این مردار را

مرده ی خود را رها کرده است او
مرده ی بیگانه را جوید رفو

گفت حق:ادبارگر ،ادبار خوست
خار روییده،جزای کشت اوست

آنکه تخم خار کارد در جهان
هان و هان او را مجو در گلستان

گر گلی گیرد بکف ،خاری شود
ور سوی یاری رود ماری شود

کیمیای زهر و مار است آن شقی
بر خلاف کیمیای متقی

میدونید آخر ماجرا چی شد؟؟




تاریخ : سه شنبه 90/2/6 | 1:13 عصر | نویسنده : رضا | نظر