سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نفست اژدهاست , او کی مرده است؟
از غم و بی آلتی افسرده است
گر بیابدآلت فرعون , او
که به امر او همی رفت آب جو
آنگه او بنیاد فرعونی کند
را ه صد موسی وصد هارون زند
کرمک ست آن اژدهااز دست فقر
پشه یی گردد زجاه و مال , صقر(شاهین و باز)
اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق
تا فسرده می بود آن اژدهات
لقمه اویی چو او یابد نجات
مات کن اورا و , ایمن شو زمات
رحم کن , نیست او زاهل صلات (عطا و بخشش)
کآن تف خورشید شهوت بر زند
آن خفاش مرده ریگت برزند
می کشانش در جهاد و در قتال
مردوار الله یجزیک الوصال
چون که آن مرد اژدها را آورید
در هوای گرم و خوش شد آن مرید
لاجرم آن فتنه ها کرد ای عزیز
بیست همچندان ک ما گفتیم نیز
تو طمع داری که اورا بی جفا
بسته داری در وقار و در وفا ؟
هر خسی را این تمنی کی رسد ؟
موسیی باید که اژدها کشد
صد هزاران خلق از اژدها ی او
در هزیمت کسته شد از رای او



تاریخ : سه شنبه 90/2/6 | 1:15 عصر | نویسنده : رضا | نظر