هیچ کس دوستی آن ها را وانخواهد رسید در کتاب های کوان بصیرت. هیچ کس نام شان را به یاد نمی آورد. من گاهی به آن ها می اندیشم، ایستاده، مبهوت از اندوه...
ضربان دل تنها یکی را می شناسد
اشعاری از جین هیرشفیلد
یاد آوری منظرهایی از سلسله سانگ
رنگ باخته ترین پراشهی مرکب سنگ سود
ماه را گشوده به جای می نهد: حلقه نقاشی نشده،
چه گونه به این سبکی برمی فرازد؟
پایین، کوه ها
خود را در رویا گم می کنند
کلبه ای تنها با بام نیین.
کلبه نه این که معنا ببخشد
به کوه ها یا به ماه –
بلکه تنها جایی ست که چشم را استراحتی دهد
پس از سفری دراز، همین و بس.
و دل، نانوشته،
آرام می گیرد با چنین چیزهای کوچکی:
فنجانی چای سبز نجات می دهد ما را،
ژرف و بزرگ می گسترد دریاچه ای.
تاریخ : پنج شنبه 90/2/8 | 9:9 صبح | نویسنده : رضا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.