قدم می زنم شهر خاموشی رو !
قدم می زنم این فراموشی رو !
اگه شب ، شب سرد تکراریه دل بی طپش ردت و از بره
ورق خورده دفتر چه ی کوچه ها
من و تو ، تو و من ، رسیدن به ما ...
هنوز عطر دستای تو جاریه
نگاه کن من و تا کجا می بره !
بتاب از تو پلک تر پنجره !
بخون از سکوت پس حنجره !
بیا تا نلرزه قدم های عشق !
نذار بشکنه مرد تنهای عشق !
ببر شب رو از شهر دلواپسی !
بگو از کدوم کوچه سر می رسی ؟
تو پیچ کدوم واژه پیدات کنم ؟
بگو تو کدوم خواب تماشات کنم ؟
تاریخ : پنج شنبه 90/2/8 | 9:15 صبح | نویسنده : رضا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.